

علیبالا حاجیزاده، نویسنده و شرقشناس برجستهٔ آذربایجانی، در ۲۸ اوت ۱۹۳۵ در روستای آقالیکند از توابع شهرستان بیلاسووار به دنیا آمد. او پس از پایان دوره دبیرستان در روستای خیرماندالی، وارد دانشکده شرقشناسی دانشگاه دولتی آذربایجان شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد. فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۹۵۸ بهعنوان پژوهشگر جوان در مؤسسه اقوام خاور نزدیک و میانه وابسته به آکادمی علوم آذربایجان آغاز کرد و مدتی نیز در افغانستان بهعنوان مترجم (۱۹۶۶–۱۹۷۰) فعالیت داشت.
از سال ۱۹۷۶ به عنوان پژوهشگر ارشد در همان مؤسسه، بهویژه در بخش ایرانشناسی، مشغول به کار شد و تا پایان عمرش در همان حوزه باقی ماند. از سال ۱۹۹۴ نیز سردبیری مجله فرهنگی و ادبی «نظامی» را برعهده گرفت. حاجیزاده از سال ۱۹۶۲ عضو اتحادیه نویسندگان آذربایجان بود و در سال ۱۹۶۴ نیز موفق به دریافت درجه دکترای فیلولوژی شد.
فعالیت ادبی علیبالا حاجیزاده در سال ۱۹۵۶ با داستان «معلم من» که در مجموعه «صدای جوانی» منتشر شد، آغاز شد. نخستین کتاب او، مجموعهای از داستانها با عنوان «تندیس میخندد» در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. در دهههای بعد، آثار متعددی از او منتشر شد که شامل داستان، رمان، پژوهشهای ادبی و مقالات علمی بود. از جمله آثار مهم او میتوان به «نمیتوان فراموش کرد» (۱۹۶۳)، «در خانهای که عشق نیست» (۱۹۶۵)، «جهیزیه» (۱۹۶۹)، «پهلوان» (۱۹۷۴)، «سایهٔ هواپیما» (۱۹۷۴، تجدید چاپ ۱۹۹۲)، «عروس گمشده» (۱۹۷۹)، «سالهای بیافسانه» (۱۹۸۱)، «پایان جدایی وجود ندارد» (۱۹۸۳)، «وفادار من» (۱۹۸۵)، «دنیا را بشناس» (۱۹۹۰)، «دوستت خواهم داشت» (۲۰۰۱)، و مجموعه آثار در ۱۰ جلد (۲۰۰۴) اشاره کرد.
مهمترین اثر او، رمان سهجلدی «عروس گمشده» بود که نهتنها شهرت ادبی بیشتری برایش به ارمغان آورد، بلکه بر اساس آن، یکی از نخستین سریالهای تلویزیونی آذربایجان در قالب مجموعهای ۱۲ قسمتی در دهه ۹۰ میلادی تولید شد که با استقبال چشمگیری روبرو شد و بهعنوان یکی از پرمخاطبترین مجموعههای آن دوران شناخته شد.
حاجیزاده در آثار خود از سوژههایی استفاده میکرد که کمتر در ادبیات آذربایجان مطرح شده بود. او در رمانهای «سایهٔ هواپیما» و «وفادار من» زندگی دانشمندان، محیط دانشگاهی، و مسائل درونی پژوهشگران را ـ که در جامعه چندان شناختهشده نبودند ـ به تصویر کشید. این آثار نمایانگر دغدغههای اجتماعی و انسانی نویسنده در پیوند با تحولات علمی و فرهنگی بودند.
رمان «معجزه» که در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ نوشته شد، نیز نگاهی خاص و متفاوت به تحولات اجتماعی آن دوره داشت و بازتابی از نگرانیها و بحرانهای درونی جامعه بود. او همچنین با نگارش اولین پژوهش جامع درباره فرخی یزدی، شاعر مبارز ایرانی، سهمی ارزشمند در حوزه ایرانشناسی ایفا کرد. افزون بر این، حاجیزاده به تحلیل ساختار رمان مدرن ایرانی پرداخت و تعدادی از متون فارسی قرون میانه را به زبان آذری ترجمه کرد.
نویسندگی برای علیبالا حاجیزاده تنها یک حرفه نبود، بلکه راهی برای گفتگو با جهان و درک لایههای پنهان زندگی بود. او به زبان ساده اما پرظرفیت داستاننویسی باور داشت و از این طریق توانست مخاطب عام را با خود همراه کند.
در ۸ اکتبر ۲۰۰۹، علیبالا حاجیزاده در سن ۷۴ سالگی چشم از جهان فروبست. با این حال، آثار او همچنان در حافظهٔ ادبیات معاصر آذربایجان زندهاند. او نویسندهای بود که با صداقتی بیادعا، قلمش را در خدمت درک بهتر انسان، علم، جامعه و تاریخ قرار داد. نام او، همچون قهرمانان خاموش داستانهایش، در ذهنها باقی خواهد ماند؛ آرام، عمیق و فراموشناشدنی.

