مدرسه، نخستین نهاد اجتماعی رسمی است که کودک در آن، پس از خانواده، با مفاهیم نظم، همکاری، عدالت، مسئولیت و مشارکت جمعی آشنا میشود. مسئولیت اجتماعی به معنای آگاهی فرد نسبت به اثر اعمالش بر دیگران، جامعه و محیط زیست، یکی از پایههای اساسی تربیت شهروندان فعال، اخلاقمدار و پاسخگو در جهان امروز است. در حالی که محتوای درسی هنوز تا حد زیادی امتحانمحور و نظری باقی مانده، نقش عملی مدرسه در پرورش این مهارتها بیشتر از همیشه اهمیت دارد.
مدرسه تنها محل آموزش علوم نیست، بلکه محیطی برای تجربه زندگی جمعی است. اگر دانشآموز بیاموزد برای تأخیرش عذرخواهی کند، به محیط مدرسه احترام بگذارد، در فعالیتهای اجتماعی داوطلب شود یا نسبت به همکلاسیهای خود احساس مسئولیت کند، در واقع در حال تمرین زندگی اجتماعی است. از همین رو، حضور فعالیتهای داوطلبانه، پروژههای محیطزیستی، مشارکت در کارهای گروهی و تعامل واقعی با جامعه در مدارس، از الزامات آموزش مؤثر مسئولیت اجتماعی است.
نقش معلمان در این میان، بسیار فراتر از انتقال محتواست. معلمانی که در رفتار خود احترام، عدالت، مهربانی و تعهد را به نمایش میگذارند، خود بهترین الگوهای یادگیری برای دانشآموزان هستند. از سوی دیگر، مدارس باید از انزوا بیرون بیایند و با نهادهای مدنی، شهرداریها، سازمانهای مردمنهاد و خیریهها ارتباط معنادار برقرار کنند تا مسئولیت اجتماعی از کلمات کتاب، به کنشهای واقعی بدل شود.
با این حال، چالشهایی مانند ساختار محتوای بسته، نبود مهارت کافی در معلمان، کمتوجهی به فعالیتهای غیرآموزشی و ضعف پیوند مدرسه با جامعه، موانع جدی این مسیر هستند. بدون بازنگری در سیاستها و برنامههای درسی، بدون توانمندسازی معلمان و بدون ارزیابی رفتارهای اجتماعی در کنار نمرات درسی، نمیتوان انتظار داشت که نسل آینده مسئولیتپذیر، مشارکتجو و متعهد به جامعه باشد.
در نهایت، اگر مدرسه را صرفاً به محل انتقال دانش محدود کنیم، فرصت بزرگ تربیت اجتماعی را از دست خواهیم داد. مدرسه باید نخستین میدان تمرین مسئولیت اجتماعی باشد؛ جایی که کودکان نه فقط ریاضی و علوم، بلکه زندگی در جامعه، احترام به دیگران و اثرگذاری مثبت را بیاموزند. آیندهی اخلاقی و اجتماعی هر جامعه، از همین صندلیهای کوچک آغاز میشود.