کد یادداشت1236
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۲/۴, ۱۶:۳۹:۱۸
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
zLtqMi68rXphDbJSOVqiSQ

آشیقی در آینه یونسکو: نوای آذربایجان در گستره جهانی

آشیق علعسگر، اسطوره موسیقی آذربایجان، با گرامیداشت یکصدمین سالگرد درگذشتش، در برنامه‌های یونسکو در سال‌های ۲۰۲۶ تا ۲۰۲۷ قرار گرفته است. این رویداد فرصتی برای بازخوانی زندگی و هنر این هنرمند نامی آذربایجان است.
آشیقی در آینه یونسکو:نوای آذربایجان در گستره جهانی

به ابتکار و حمایت کمیسیون ملی یونسکو در جمهوری آذربایجان، و همچنین با تصمیم مربوطه آکادمی ملی علوم آذربایجان، یکصدمین سالگرد درگذشت آشیق علعسگر (22 مارس 1821 – 7 مارس 1926) در برنامه رویدادهایی که توسط این سازمان بین‌المللی در سال‌های 2026–2027 برگزار خواهد شد، گنجانده شده است.

آشیق علعسگر در نوروز ۱۸۲۱ میلادی در روستای آق‌کیلسه در منطقه قدیمی گویچه در خانات ایروان متولد شد. مادرش پَریزاد، دختر فردی معتبر به نام کالوای عباس از روستای همسایه زَرزَبیل بود و پدرش علی‌محمد که نجار بود، با ادبیات نیز آشنایی داشت و در سرودن انواع شعری «گریلی»، «قوشما» و «بیاتی» نسبتاً خوب بود. اشعار او مانند “انسان”، “گؤرمه‌دیم”، “ائیلر-ائیلر” هنوز هم توسط آشیق‌ها به عنوان استادنامه خوانده می‌شوند.

آشیق علعسگر در خانواده‌ای بزرگ با سه برادر و دو خواهر بزرگ شد. او فرزند بزرگ خانواده بود و در سن ۱۴ سالگی به دلیل مشکلات شدید مالی خانواده‌اش مجبور به کار در مزرعه یک مالک ثروتمند به نام «کربلایی قربان» شد. آنجا به سهنه بانو دختر «کربلایی قربان» دل باخت. اما کربلایی قربان برادری به نام محرم داشت که به دلیل ثروت زیاد، در منطقه به او “پوللو محرم” می‌گفتند. او می‌خواست سهنه‌بانو را برای پسر خودش بگیرد. به همین دلیل، به محض اینکه از عشق بین جوانان باخبر می‌شود، علعسگر را از خانه کربلایی قربان بیرون می‌کند و سهنه‌بانو را به پسر خودش می‌دهد.

آشیق علعسگر، کودکی خود را در روستای «آق‌کیلسه» گذراند و توانست اسرار هنر آشیقی را از آشیق‌های مسن روستای خود بیاموزد. به دلیل قدرت حافظه و توانایی داستان‌گویی، تقریباً تمام داستان‌های آشیقی آن روزگار را حفظ می‌کرد.

او را می‌توان از نمایندگان بزرگ شعر مردمی آذربایجانی به شمار آورد. اشعار او در گونه‌های شعری «گرایلی»، «قوشما»، مخمس، «جیغالی تجنیس» و «گیپه‌یلبند» بر آشیق‌های نسل بعدی پس از خودش تأثیر گذاشته‌است. علیعسگر اولین شعرهایش را در عنفوان نوجوانی سروده‌است. اندکی پس از آن، پدرش وی را تشویق کرده بود تا هنر آشیقی را نزد یکی از آشیق‌های معروف منطقه «گویچه»، آشیق علی قیزل‌وَنگلی فراگیرد. علیعسگر به دنبال پشت سر گذاشتن یک آموزش طولانی مدت، این شانس را به دست آورد تا در روستای خود در کنار آشیق علی در یک مراسم عروسی شرکت کند. در آن رویداد همه به هوش تیز علیعسگر پی بردند، به طوری که وی توانست استاد خود آشیق علی را در یک مناظره که نوعی رقابت بین دو آشیق محسوب می‌شود، شکست دهد. آن اتفاق منجر به آوازه یافتن و ورد زبان شدن عل‌عسگر در منطقه «گویچه» و نواحی همجوار شد.

وی در مراسم‌های عروسی و در رویدادهای مهم فرهنگی در ایروان، نخجوان، قزاق، قره باغ، جوانشیر، گنجه، کلبجر و دیگر مناطق حضور پررن‍گی داشت.

بداهه‌گویی آشیق علعسگر نیز همه را به حیرت می‌انداخت. به گفته پیرمردهایی که او را دیده‌اند و در مجلس‌هایش بوده‌اند و شاگردانش، آشیق، در مواقع لزوم، ساز را به سینه‌اش می‌چسباند، شعر را همان‌جا به صورت بداهه می‌سرود، همان شعرها را به خاطر می‌سپرد و بعداً به شاگردانش یاد می‌داد.

به دلیل تجربه عشق ناموفق در نوجوانی، آشیق علعسگر تا سن ۴۰ سالگی ازدواج نکرد. اما سپس با دختری به اسم «آناخانم»، ساکن روستای «یانشاق» شهرستان کلبجر، عقد بست.

علیعسگر در جریان درگیری بین آذربایجانیان و ارمنی‌ها در سال‌های ۱۹۱۸–۱۹۱۹ مجبور به ترک سرزمین مادری و خانه و کاشانه خود شد و برای ادامه زندگی به کلبجر و سپس به شهرستان ترتر مهاجرت کرد. در سال ۱۹۲۱ به «آق‌کیلسه» بازگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت کزید.

آشیق علعسگر در روز ۷ مارس سال ۱۹۲۶ در «آق‌کیلسه» دیده به جهان فروبست. وی در قبرستان قدیمی در غرب روستای آق‌کیلسه دفن شده است. پس از مرگ آشیق، فولکلورشناسان آذربایجانی آثار او را جمع‌آوری و ثبت و منتشر کردند.

در سال 1972، دویست و پنجاهمین سالگرد تولد آشیق علعسگر با شکوه فراوان در سراسر آذربایجان جشن گرفته شد و به همین مناسبت، آکادمی علوم آذربایجان، چاپ علمی دوجلدی آثار او را آماده و منتشر کرد. با فرمان شماره 211 کابینه وزرای جمهوری آذربایجان مورخ 7 مه 2019، آشیق علعسگر در فهرست نویسندگانی که آثارشان دارایی دولتی اعلام شده است، قرار گرفت.

آشیق علعسگر نه تنها در آذربایجان، بلکه به عنوان استاد هنر آشیقی در ترکیه، ایران و داغستان نیز شناخته می‌شود.

و در پایان شعری از او را با هم بخوانیم:

داغلار

بهار فصلی، یاز آیلاری گلنده

سوسنلی، سونبوللی، لاله‌لی داغلار

یوخسولی، اربابی، شاهی، گدانی


توتماز بیر بیرندن آلالی داغلار

خسته اوچون تپه‌سینده قار اولور

هر جور چیچک آچیر لاله‌زار اولور

چشمه‌سیندن آب حیات جار اولور

داغیدیر محنتی، ملالی داغلار

یازین بیر آیی دی چوخ یاخشی چاغین

کسیلمز چشمه‌ندن گوزل ییغناغین

آختارما موتالین، یاغین، قایماغین

زنبور چیچگیندن بال آلی داغلار

کوچر ائللر، دوشر سندن آرالی

فیرقتیندن گول نرگیسین سارالی

علعسگر مجنون تک یاردان یارالی

گزر سنده، دردلی، نالالی داغلار


< M >