

آلودگی محیطی و استرسهای فردی به شکل قابل توجهی در اجتماعات شهری بهویژه برای معلولان دائماً در حال افزایش است، زیرا آنها به محیطهایی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای خود وابسته هستند. افراد دارای ناتوانی جسمی یا ذهنی بخشی از جامعه بشری هستند، اما به دلیل نیازهای ویژه و سازگاریهای لازم برای ناتوانیهای مربوطه، تنها به میزان محدودی در آن شرکت میکنند. این نارساییها، ذهنی یا جسمی، ابعاد مهمی هستند که باید در فرآیند طراحی و برنامهریزی زیرساختهای اجتماعی مورد توجه قرار گیرند. به دلایل مختلفی، کاربران دارای معلولیت یا ناتوانی، اغلب از مزایای محدودی از این مکانهای عمومی برخوردار میشوند.
سبک زندگی در جوامع مدرن و پست مدرن بسیار استاندارد شده است و برای پایین نگه داشتن هزینهها از هنجارها و دیدگاههای یکسانی پیروی میکند. افراد با نیازهای ویژه اغلب نمیتوانند با این هنجارها سازگار شوند، زیرا چنین استانداردهایی برای آنها مناسب نیست و آنان به لحاظ زیرساختی نیاز به کمک دارند. داشتن فضای سبز کافی، امکانات رفاهی در فضای باز و خدمات مرتبط برای این جمعیت، بستگی به درک نیازهای آنان دارد. برخی از این ناتوانیها آشکارتر هستند، مانند افراد نابینا، افراد وابسته به ویلچر، یا دارای اختلالاتی که توجه عمومی بیشتری را از طرف مسئولین میطلبد. معلولیت یکی از موانعی است که افراد را از گذراندن وقت در خارج از منزل باز میدارد. دسترسی آسان به فضای سبز محلی، ساکنان را تشویق میکند تا زمانی را در خارج از خانه برای ورزش و تفریح بگذرانند و گذراندن وقت در طبیعت میتواند اثری آرامبخش داشته باشد، اما دسترسی همه افراد به فضای سبز برابر نیست. فضاهای سبز محلی ممکن است بسیار دور از خانه، یا از نظر فیزیکی غیر قابل دسترس باشند؛ به خصوص برای افرادی که معلولیت دارند. بهعبارتی تعدادی از عوامل وجود دارد که بهطور مداوم کاربران ویلچر و سایر معلولین را در رفتن به فضای باز محدود میکند. با این حال فضاهای سبز مسکونی مانند پارکها، پربازدیدترین نوع فضای سبز برای استفاده معلولین هستند، زیرا آنان بیشتر خواهان فضاهای آشنا و شناخته شده هستند تا آنچه غیرمنتظره و چالش برانگیز است. در سالهای اخیر، برنامهریزیهای فضای سبز در سراسر جهان شروع به تأکید بر عدالت محیطی کرده است. در میان اهداف توسعه پایدار تعیین شده توسط سازمان ملل، تأمین فضای سبز و عمومی ایمن، فراگیر و قابل دسترس بهویژه برای زنان، کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیت نیز جای گرفته است. دسترسی به فضای سبز، به سهولت دسترسی به پارک یا فضای سبز از یک منطقه مسکونی با غلبه بر موانع فضایی با در نظر گرفتن هزینه، زمان و مسافت حمل و نقل اشاره دارد. افزایش روزافزون تعداد افراد مسن و معلول، تقاضای فزایندهای را برای دسترسی به فضای سبز ایجاد میکند. دسترسی به پارکها و فضاهای باز تضمین میکند که افراد در هر سنی و با هر سطحی از توانایی از آنها بهرهمند شوند. دسترسی عادلانه و برابر به فضاهای باز، موضوعی است که در سالهای اخیر در سیاستگذاریهای بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است.
نقطه نظر برخی کارشناسان در این زمینه این است که برای قابل دسترس کردن یک فضا، ضروری است که سیاست اتخاذ شده یکپارچگی باشد، نه جداسازی. بهعبارتی استراتژیهای طراحی فضای سبز بهتر است با در نظر گرفتن همه افراد بهطور یکسان برنامهریزی شود؛ نه برای تقویت احساس تفاوت، بلکه برای اطمینان از اینکه تا حد امکان افراد میتوانند بدون توجه به تواناییشان از فضا لذت ببرند. برخی دیگر بر این باورند که به جای تمرکز بر دسترس پذیر کردن فضای سبز عمومی مانند پارکها، فضای سبز را به خانه و تمام فضا و محیط زندگی نزدیک کرد، به نحوی که مرز بین فضای سبز و سایر فضاها محوتر شود. و در نهایت اینکه بهتر است تصمیمات مبتنی بر افزایش دسترسی به فضاهای سبز با توافق استفاده کنندگان از ویلچر و سایر کاربران مورد نظر گرفته شود و افراد معلول در طراحی فضایی که برای آنان در نظر گرفته میشود مشارکت داشته باشند.

