نویسندهپروین بابایی
کد یادداشت1994
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۶/۳۱, ۷:۰۸:۲۶
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
ژانر مبتذل؛ ناخوشایند اما واقعی
پروین بابایی

ژانر مبتذل؛ ناخوشایند اما واقعی

از هجو در ادبیات کلاسیک گرفته تا پیکره‌ها و نقاشی‌های اروتیک، تاریخ فرهنگ نشان می‌دهد که آثار مبتذل همیشه بخشی از حیات اجتماعی بوده‌اند. با این حال، هر بار که نمونه‌ای تازه از این دست تولید می‌شود، جامعه با موجی از انکار، فحاشی و نگرانی روبه‌رو می‌گردد. این تناقض از کجا می‌آید؟
ژانر مبتذل؛ ناخوشایند اما واقعی

جامعه‌ها همواره در برابر ابتذال رفتاری دوگانه داشته‌اند. از یک‌سو، در لایه‌های پنهان وجودشان از دیدن و شنیدن این آثار لذت می‌برند، از سوی دیگر، در سطح عمومی آن را تقبیح می‌کنند و با انگشت اتهام به سوی خالق اثر نشانه می‌روند. نمونه‌ روشن آن، واکنش‌ها به ترانه‌های برخی خوانندگان پاپ و زیرزمینی است؛ آثاری که در عین جذب میلیون‌ها مخاطب، سیل انتقاد و حتی فحاشی را هم به همراه دارند. اما چرا این‌همه احساس خطر؟ نخست، نباید فراموش کرد که آثار مبتذل هم مانند دیگر ژانرها محصول خلاقیت‌اند و در بسیاری مواقع انرژی و نوآوری بیشتری نسبت به تولیدات رسمی از خود نشان می‌دهند. دوم، گرایش ذاتی انسان به لذت ـ به‌ویژه وقتی با امر جنسی گره می‌خورد ـ سبب می‌شود که مصرف این آثار بالا باشد، هرچند در سطح علنی انکار شود. سوم، ضعف در تولید محتوا در ژانرهای دیگر، میدان را برای ابتذال خالی می‌گذارد؛ وقتی موسیقی یا ادبیات فاخر نتواند نوآوری و جذابیت ارائه دهد، طبیعی است که محتوای مبتذل یکه‌تاز شود. از سوی دیگر، نباید نقش کوتاه‌مدت این آثار را فراموش کرد. محتوای مبتذل معمولاً عمر زیادی ندارد؛ به همان سرعتی که پدید می‌آید، از چرخه توجه کنار می‌رود. بنابراین، گره زدن تمام نابسامانی‌های اخلاقی جامعه به یک کلیپ یا ترانه، بیش از آنکه تحلیلی واقع‌بینانه باشد، نوعی فرافکنی است. در نهایت، ابتذال نه غایب‌شدنی است و نه باید آن را دشمن اصلی فرهنگ دانست. آنچه اهمیت دارد، تقویت خلاقیت در سایر حوزه‌هاست تا مخاطب انتخاب‌های متنوع و جذاب‌تری در اختیار داشته باشد. جامعه‌ای که از تولیدات نوآورانه و فاخر بهره‌مند باشد، خود به خود ابتذال را در جایگاه واقعی‌اش ـ یعنی یک ژانر گذرا و کم‌اثر ـ خواهد نشاند.

< M >