یک سال از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان گذشت و چیزی که از آن باقی مانده، نه وفاق ملی و نه اصلاحات واقعی، بلکه مجموعهای از فرصتسوزی، ضعف مدیریت و انفعال شخصی رئیسجمهور است.
عملکرد دولت پزشکیان در یک سال گذشته با بحرانهای اقتصادی و سیاسی مواجه بوده که میراثی از دولتهای قبلی است، اما انفعال و بیعملی، فرصتهای حل مشکلات را از بین برده است.
پزشکیان بارها از شرایط بحرانی کشور سخن گفته و تأکید کرده «وضعیت بد اجازه نمیدهد کارهایم را انجام دهم»، اما واقعیت این است که بحران فعلی برای همه آشکار بود و نیازی نبود تا او رئیسجمهور شود و تازه آن را بفهمد. این موضع نشان میدهد رئیسجمهور نه برای حل مشکلات، بلکه برای توجیه بیعملی خود آماده است و در عمل قصد تحریف واقعیت و منحرف کردن افکار عمومی را دارد.
اقتصاد کشور در این مدت همچنان در رکود و بیثباتی باقی ماند. ارزش ریال سقوط بیسابقهای داشت و تورم بالا، سفره مردم را کوچکتر کرد. اقدامات دولت محدود به گزارشهای آماری و وعدههای شفاهی شد و اصلاحات ساختاری که وعده داده شده بود، هرگز عملیاتی نشد.
در سیاست داخلی، سکوت و انفعال موج میزد. اصلاحطلبان و رسانههای منتقد، که زمانی بازوی نقد دولتهای گذشته بودند، اکنون به روابط عمومی دولت تبدیل شدهاند. وعدههای انتخاباتی فراموش شد و احزاب رقیب به راحتی ضعف دولت را در حل بحرانها به رخ کشیدند. رسانههای دولتی هم از ضعف مدیریتی مصون نماندند. تیم اطلاعرسانی جزیرهای، سلیقهای و فاقد استراتژی بود و حتی توان کنترل روایت خود دولت را نداشت، نتیجه آن کاهش اعتماد عمومی و افزایش بیاعتمادی نسبت به مدیریت کشور بود.
یک سال گذشت و نتیجه واضح است: فرصتهای تاریخی برای اصلاح و بهبود از دست رفت، بحرانها تشدید شدند و دولت پزشکیان نشان داد که ترجیح میدهد در سایه شعار و بهانهجویی بماند تا اقدام عملی. پرسش جدی اکنون این است که آیا در سال دوم، پزشکیان حاضر است مسئولیت واقعی بپذیرد یا همچنان به تکرار «شرایط بد» و تحریف واقعیت ادامه خواهد داد.