

زادۀ تبریز و پرورشیافته در بطن خیزشهای مشروطه، او در همان سالهای جوانی با اندیشههای آزادیخواهانه آشنا شد و این باور در تمام زندگیاش بازتاب یافت. سفر به اروپا و تحصیل معماری در وین فرصتی بود تا از نزدیک با سبکهای نوین آشنا شود. اما بهزاد هیچگاه مجذوب تقلید صرف نشد؛ او میخواست میان نیازهای جامعه معاصر ایران و میراث غنی معماری ایرانی پلی تازه بزند.
در آثار او، چه در طراحی مدارس و دانشگاهها و چه در بناهای عمومی، ردپای همین اندیشه دیده میشود. نمای ساختمانها ساده و کارآمد بود اما روحی از هویت ایرانی در آنها جریان داشت؛ قوسها، ایوانها و الهام از هندسه سنتی، در کنار مصالح مدرن و فضاهای روشن، ترکیبی تازه میآفرید. بهزاد معماری را ابزاری برای زندگی مدرن میدید، اما معتقد بود این زندگی باید بر ریشههای فرهنگی استوار باشد.
او تنها یک معمار نبود؛ بهزاد اندیشمندی بود که معماری را بخشی از فرآیند توسعه میدانست. در نوشتهها و سخنرانیهایش همواره بر این نکته تأکید داشت که جامعه بدون آزادی و عدالت، نمیتواند به آبادانی برسد. همین پیوند میان آزادیخواهی و شهرسازی، به آثارش معنایی فراتر از کالبد میداد.
از جمله فعالیتهای برجسته او میتوان به مشارکت در طراحی برخی ساختمانهای دانشگاه تهران و نیز طرحهایی برای مدارس نوین اشاره کرد. این بناها بهروشنی نشان میدادند که معماری میتواند همزمان کارکردی آموزشی و هویتی داشته باشد.
میراث طاهرزاده بهزاد تنها در بناهایی که از او باقی مانده خلاصه نمیشود؛ اندیشه او الهامبخش نسلهای بعدی معماران شد. او نشان داد که میتوان وفادار به گذشته بود، اما چشم به آینده دوخت؛ میتوان از سنتها الهام گرفت، بیآنکه در قید و قالب آنها اسیر شد.
کریم طاهرزاده بهزاد، معمار آزادی و آبادانی، نماد تلاشی است که معماری را نه صرفاً ساختن بنا، بلکه بازتابی از آرمانهای یک ملت میدید؛ آرمانهایی که هنوز نیز موضوع گفتوگوی جامعه ایرانی است.

