حذف چهار صفر از پول ملی یا Revaluation، فرآیندی است که در آن واحد پولی بازتعریف میشود تا ارزش اسمی آن کاهش و مقیاس عددی معاملات کوچکتر شود. این سیاست معمولاً در کشورهایی اجرا میشود که تورم مزمن و انباشتشده باعث بزرگ شدن غیرکارآمد ارقام پولی شده است. در تئوری، چنین اقدامی صرفاً تغییری حسابداری است و نباید اثری بر سطح عمومی قیمتها داشته باشد، اما تجربه عملی نشان میدهد که این فرآیند اغلب با فشارهای تورمی کوتاهمدت همراه است.
یکی از دلایل کلیدی، اثر روانی بر عاملان اقتصادی است. تغییر شکل ظاهری اسکناسها و ارقام قیمتی میتواند برداشتهای متفاوتی ایجاد کند. برخی فعالان اقتصادی ممکن است این تغییر را نشانهای از اصلاحات اقتصادی جدی تلقی کنند، در حالی که دیگران آن را تلاشی برای پنهانکردن آثار تورم گذشته بدانند. این برداشتها میتوانند رفتار مصرف و قیمتگذاری را بهطور موقت تغییر دهند.
عامل دوم، گرد کردن قیمتی است. در فرآیند تبدیل قیمتها به واحد پولی جدید، ارقام اغلب به نزدیکترین عدد قابلقبول گرد میشوند. این گرد کردن به دلیل ترجیح فروشندگان برای حفظ یا افزایش حاشیه سود، معمولاً رو به بالا انجام میشود و به تدریج سطح قیمتها را بالا میبرد.
سومین عامل، هزینههای انتقال و تطبیق سیستمهای مالی است. بهروزرسانی نرمافزارهای بانکی، تغییر برچسبهای قیمتی و اصلاح قراردادهای رسمی، هزینههایی ایجاد میکند که بنگاهها میکوشند آن را از طریق افزایش قیمتها جبران کنند.
چهارمین عامل، تغییر انتظارات تورمی است. اگر حذف صفرها با سیاستهای مالی انضباطی همراه نباشد یا کسری بودجه همچنان از طریق خلق پول تأمین شود، بازار این اقدام را مقدمهای بر تورمهای بعدی میبیند. این انتظارات خود میتواند محرک افزایش قیمتها باشد.
در نتیجه، هرچند حذف صفر اقدامی فنی و ضروری برای تسهیل مبادلات و شفافیت حسابداری است، اما پیامدهای کوتاهمدت آن بر تورم غیرقابلانکار است. برای کنترل این اثرات، اجرای همزمان سیاستهای ضدتورمی، اطلاعرسانی شفاف و مدیریت دقیق انتقال به واحد پولی جدید ضروری است. در غیر این صورت، تغییر اسمی میتواند به موج تورمی گذرا اما محسوس منجر شود.