نویسندهعلیرضا مردی
کد یادداشت1768
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۵/۱۹, ۱۲:۴۴:۱۸
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
مرگ تدریجی در سکوت؛ بحران انرژی، ایران را می‌بلعد
علیرضا مردی

مرگ تدریجی در سکوت؛ بحران انرژی، ایران را می‌بلعد

بحران انرژی در ایران، نه‌تنها تهدیدی برای اقتصاد و صنعت، بلکه جرقه‌ای برای بحران‌های اجتماعی و زیست‌محیطی آینده است. از خاموشی‌ها و تعطیلی صنایع تا فرار سرمایه و مهاجرت نخبگان، زنجیره‌ای از مشکلات در راه است.
مرگ تدریجی در سکوت؛ بحران انرژی، ایران را می‌بلعد

بحران انرژی، امروز به یکی از چالش‌های راهبردی ایران تبدیل شده است. وابستگی شدید به سوخت‌های فسیلی، کاهش سرمایه‌گذاری در بخش تولید و ناکارآمدی شبکه توزیع، همگی دست به دست هم داده‌اند تا آینده انرژی کشور را مبهم و پرچالش کنند.

با رشد جمعیت و افزایش مصرف برق و گاز، زیرساخت‌های فرسوده کشور قادر به پاسخگویی کامل به نیازها نیستند. نتیجه، خاموشی‌های برنامه‌ریزی‌شده و گاه غیرمنتظره است که در تابستان صنایع فولاد، سیمان و پتروشیمی را به تعطیلی می‌کشاند و در زمستان، فشار گاز صنایع و حتی بخش خانگی را تهدید می‌کند. این وضعیت، بهره‌وری را کاهش داده و هزینه تولید را به شکل چشمگیری بالا می‌برد.

تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران، ثبات انرژی را یکی از پایه‌های امنیت اقتصادی می‌دانند. ناتوانی در تأمین پایدار برق و گاز، باعث کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی شده و در نتیجه، پروژه‌های صنعتی نیمه‌تمام مانده یا به کشورهای همسایه منتقل می‌شوند. در بلندمدت، این روند به کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری منجر خواهد شد. در شرایطی که ایران ذخایر عظیم نفت و گاز دارد، خطر وابستگی به واردات انرژی در برخی بخش‌ها به شکلی پارادوکسیکال جدی شده است. این امر می‌تواند استقلال اقتصادی را تضعیف کرده و در شرایط تحریم، کشور را با بحران‌های شدیدتری روبه‌رو سازد.

برای جبران کمبود انرژی، بسیاری از نیروگاه‌ها به سوخت‌های سنگین و آلاینده مانند مازوت روی می‌آورند. این روند، آلودگی هوا را در شهرهای بزرگ به سطح هشدار می‌رساند و سلامت عمومی را تهدید می‌کند. علاوه بر این، برداشت بی‌رویه از منابع آبی برای نیروگاه‌های حرارتی، فشار مضاعفی بر بحران آب وارد می‌کند. بحران انرژی، نه‌فقط در صنعت، بلکه در زندگی روزمره شهروندان اثر می‌گذارد. قطعی برق، کاهش کیفیت خدمات، گرانی و محدودیت دسترسی به انرژی، نارضایتی اجتماعی را افزایش می‌دهد. این شرایط، همراه با رکود اقتصادی، انگیزه مهاجرت نخبگان و نیروی کار متخصص را تقویت می‌کند و شکاف طبقاتی را عمیق‌تر می‌سازد. توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، بهینه‌سازی مصرف، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های جدید و اصلاح الگوی یارانه‌ها، می‌تواند مسیر ناترازی را تغییر دهد.

با این حال، تأخیر در اجرای این راهکارها ممکن است پنجره فرصت را برای همیشه ببندد. ناترازی انرژی ایران، تنها یک مشکل فنی نیست؛ این بحران درهم‌تنیده، اقتصاد، محیط‌زیست و جامعه را همزمان تحت فشار قرار می‌دهد و اگر اقدام فوری و جدی صورت نگیرد، آینده‌ای با خاموشی‌های طولانی، صنایع نیمه‌جان و مهاجرت گسترده دور از انتظار نخواهد بود.

< M >