نویسندهمجید رحمانی
کد یادداشت1750
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۵/۱۶, ۱۹:۴۴:۲۸
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
حلقه گمشده مدیریت بحران آب در ایران
مجید رحمانی

حلقه گمشده مدیریت بحران آب در ایران

بیش از بیست‌وپنج سال فعالیت مستمر در حوزه مطالبه‌گری محیط‌زیست، به‌ویژه در موضوع آب، تالاب‌ها و دریاچه ارومیه، به من آموخته که بحران آب در ایران صرفاً حاصل کمبود بارندگی یا تغییرات اقلیمی نیست؛ بلکه نتیجه یک چرخه معیوب مدیریتی و بی‌توجهی مزمن به برخی نهادهای کلیدی است.
حلقه گمشده مدیریت بحران آب در ایران

سال‌هاست که افکار عمومی، کنشگران اجتماعی و حتی بسیاری از سیاست‌گذاران، مسئولیت بحران آب را میان وزارت نیرو، شرکت‌های آب منطقه‌ای، وزارت جهاد کشاورزی، صنایع پرآب‌بر و رفتار مصرفی جامعه تقسیم می‌کنند. این نگاه درست ولی ناقص است، در پناه این نگاه ناقص، یکی از مهم‌ترین سازمان‌های مسئول که نقش مستقیم در پایداری منابع آب دارد، تقریباً از دایره مطالبات و اولویت‌های ملی کنار گذاشته شده است: سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور.

این سازمان، همانطور که از عنوانش پیداست، سه مأموریت اساسی دارد که مستقیماً به تولید و پایداری منابع آب مرتبط است:

1 . آبخیزداری: عامل کاهش فرسایش خاک، افزایش نفوذ آب به زمین، تغذیه آبخوان‌ها و کاهش خطر سیلاب.

2 . مدیریت و حفاظت از جنگل‌ها و مراتع: حفظ تعادل اکولوژیک و جلوگیری از نابودی منابع طبیعی.

3 . جلوگیری از تخریب اراضی ملی: جلوگیری از تغییر کاربری غیرمجاز که به نابودی چرخه تغذیه طبیعی آب می‌انجامد.

که در هر سه مورد ناکارآمدی دیده می‌شود.

بیایید ببینیم چرا بی‌توجهی به این سازمان بحران آب را تشدید می‌کند: با نگاهی ساده به راحتی می‌توان دریافت که ضعف در این بخش از مدیریت منابع آب، چرخه‌ای معیوب ایجاد کرده است بدین شکل که، تخریب پوشش گیاهی موجب افزایش سرعت روانابها شده و در نتیجه نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی کاهش می یابد. کاهش تغذیه آبخوان‌ها موجب افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی شده و در نتیجه چاه‌ها، قناتها، حتی رودخانه ها هم خشک می‌شوند. سیلابها با شستن خاک و حمل آنها به بستر روخانه ها و دریاچه سدها موجب افزایش رسوب‌گذاری شده و ظرفیت ذخیره آب‌های سطحی را کاهش میدهد. در نتیجه، این عوامل موجب تشدید خشکسالی و کمبود آب در مناطق مختلف گردیده و بهانه ای برای سیاست‌گذاران می‌شود تا به پروژه‌های پرهزینه و مقطعی مانند انتقال آب بین‌حوضه‌ای روی بیاورند.

نکته ای که اکثرا فراموش می‌شود و یا عمدا گفته نمی‌شود این است که جنگل‌ها و مراتع نه‌تنها منابع آب زیرزمینی را تغذیه می‌کنند، بلکه در افزایش بارندگی محلی و منطقه‌ای نیز تاثیرگذارند، این مسائل هم از اصول ابتدایی هستند که همگی در دوره ابتدایی و راهنمایی خوانده‌ایم و برای دانستن آنها نیازی به تحصیلات عالی نیست؛ تبخیر و تعرق گیاهان، رطوبت را به جو باز می‌گرداند و شرایط تشکیل ابر را تقویت می‌کند. هسته‌های میعان ناشی از پوشش گیاهی مراتع و جنگلها به تشکیل و بارش ابرها کمک می‌کند. در نتیجه، تعدیل دما و رطوبت محلی باعث می‌شود بارش‌های عبوری احتمال بیشتری برای تخلیه در همان منطقه داشته باشند.

اما نکته قابل تامل که باید متوجه شویم این است که "تخریب پوشش گیاهی یعنی ضربه هم‌زمان به چرخه تغذیه آبخوان و چرخه بارش"، و این سوال اساسی را باید بپرسیم که " چرا این موضوع مهم در مطالبات ملی دیده نمی‌شود؟"

پاسخ در کوته بینی برنامه‌ریزان نهفته است؛ اقدامات آبخیزداری و جنگل‌کاری و حفاظت از مراتع و جنگلها اثرگذاری پایدار و بلندمدت دارند و این موضوع باعث می‌شود در نگاه کوتاه‌مدت دولت‌ها کمتر مورد توجه قرار گیرد، چون عمر مدیریتشان به بهره برداری از نتایج اقدامات پایدار نمی‌رسد و بریدن روبان و افتتاح و ... ندارد. به همین دلیل بودجه این سازمان در مقایسه با وزارت نیرو و پروژه‌های عمرانی دهن پر کن آنها، نیز بسیار ناچیز دیده می‌شود و این ضعف در همه جنبه‌ها خود را نشان می‌دهد، از حضور در رسانه‌ها گرفته تا عدم تاثیرگذاری در جلسات کلان سیاست‌گذاری آب و خاک، و صد البته ناکارآمدی مدیران ادوار این سازمان، که باید پاسخگوی بی تدبیری و سوق دادن کشور به سمت ابربحرانهای آب و عواقب ناشی از آن باشند.

تجربه می‌گوید که بدون بازگشت به اصول مدیریت جامع منابع آب و توجه جدی به موضوع جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری، هر راه‌حل دیگری برای بحران آب، مُسکن موقتی خواهد بود. و اگر خواهان پایداری واقعی منابع آب، احیای تالاب‌ها و جلوگیری از خشکیدن سرزمین هستیم، باید این موضوع را از حاشیه به متن مدیریت آب کشور بازگردانیم، البته اگر بگذارند.

< M >