نویسندهعلیرضا مردی
کد یادداشت1726
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۵/۸, ۹:۲۶:۱۴
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
علیرضا مردی
علیرضا مردی

گره کور ترافیک تبریز

تبریز این روزها زیر فشار ترافیکی سنگین به نفس‌نفس افتاده است. خیابان‌هایی باریک، خودروهایی بی‌پایان، حمل‌ونقلی ناکارآمد و طرح‌هایی بیشتر نمایشی تا مؤثر، معضلی پدید آورده که دیگر با وعده و رنگ و لعاب حل نمی‌شود.
ترافیک

رافیک تبریز حالا دیگر صرفاً یک معضل روزمره نیست؛ به بحرانی ساختاری تبدیل شده که همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. طی یک دهه گذشته، شمار خودروهای شخصی در شهر بیش از دو برابر شده اما خیابان‌ها و زیرساخت‌ها همچنان در همان ابعاد مانده‌اند. نتیجه، ازدحامی بی‌پایان است که زندگی شهری را مختل کرده و روح شهر را خسته.

حمل‌ونقل عمومی هم چنگی به دل نمی‌زند. اتوبوس‌هایی که کمتر شده‌اند، مترویی که کند و محدود توسعه یافته و ایستگاه‌هایی که حتی در شلوغ‌ترین نقاط شهر ناکارآمدند. وقتی سامانه حمل‌ونقل همگانی قابل اتکا نباشد، شهروندان چاره‌ای جز استفاده از خودروی شخصی ندارند؛ و این یعنی دور باطل تشدید ترافیک. در این میان، نبود پارکینگ کافی عملاً خیابان‌ها را به پارکینگ‌های طولی تبدیل کرده است. پارک دوبله و سه‌لایه، رانندگان را به مانورهای اعصاب‌خُردکن و پلیس را به بوق‌های بی‌پایان کشانده. بارش باران کافی‌ست تا این شبکه ناکارآمد به طور کامل قفل شود. خیابانی که قرار بود معبر باشد، به محاصره‌ی فلز و دود درمی‌آید.

طرح‌هایی که به نام کاهش ترافیک اجرا می‌شوند، اغلب یا خام‌اندیشانه‌اند یا با دید زیباسازی سطحی طراحی شده‌اند. میدان‌ها بازطراحی می‌شوند، مسیرها محدود می‌شوند اما نتیجه نه تنها بهبود نیست بلکه گاهی وضعیت را بدتر می‌کند. آنچه نیست، شجاعت پذیرفتن خطاست. ناکارآمدی‌ها با توجیه‌های رسانه‌ای پنهان می‌شوند و مدیران به جای بازنگری، بر تکرار اشتباه پافشاری می‌کنند.

مسئولان شهری در طراحی و تصمیم‌گیری اغلب به مشاوره‌های علمی بی‌توجه‌اند. نبود نهاد تخصصی مستقل و کمبود مشاوران خبره باعث شده تصمیمات بیشتر سلیقه‌ای باشد تا مهندسی‌شده. در همین حین، پروژه‌های ساختمانی بدون توجه به تأثیرات ترافیکی مجوز می‌گیرند و اجرایی می‌شوند؛ شهر هر روز بتنی‌تر، اما بی‌نفس‌تر می‌شود.

راه‌حل‌ها پیچیده نیستند، اما اراده و همت می‌خواهند: ایجاد پارک‌سوارهای واقعی با مشوق و تنبیه، زمان‌بندی شناور برای مدارس و ادارات، توزیع خدمات در سطح محله‌ها برای کاهش سفرهای مرکزگرا، ارتقای کیفیت مشاوران ترافیکی، و توقف طرح‌هایی که به شکست انجامیده‌اند. توسعه سیستم‌های بی‌آرتی و اشتراک‌گذاری خودرو (کارپولینگ) باید در اولویت قرار گیرد؛ نه در سخنرانی‌ها، بلکه در اجرا. تبریز بیش از هر چیز به تصمیم‌گیری‌های داده‌محور، مشارکت بین نهادی و صداقت در عملکرد نیاز دارد. مشکل ترافیک نه با گفتار درمانی، که با اصلاح ساختار و جسارت در تغییر حل می‌شود. وقت آن رسیده شهر به جای رنگ‌آمیزی سطح، از درون ترمیم شود.

< M >