نویسندهپروین بابایی
کد یادداشت1698
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۵/۴, ۱۸:۳۴:۵۴
جستجو
در حال بارگیری
تراکتور روم
مرجع بحث های پیرامون تراکتور
یادداشت
سرمایه‌ای که دیده نمی‌شود؛ ضرورت بازسازی اعتماد اجتماعی در جامعه امروز ایران
پروین بابایی

سرمایه‌ای که دیده نمی‌شود؛ ضرورت بازسازی اعتماد اجتماعی در جامعه امروز ایران

در کوران رخدادهای سریع و پیچیده عصر ما، واژه «اعتماد اجتماعی» بیش از همیشه بر سر زبان‌ها افتاده است. بحران اعتماد، اگرچه آرام و بی‌سر و صدا پیش می‌رود، می‌تواند تأثیری عمیق بر روابط انسانی، توسعه کشور و حتی امید به آینده بگذارد. اما آیا می‌توان این سرمایه ظریف را دوباره احیا کرد؟
سرمایه‌ای که دیده نمی‌شود؛ ضرورت بازسازی اعتماد اجتماعی در جامعه امروز ایران


اعتماد اجتماعی، رشته نامرئی اما مستحکمی است که افراد، گروه‌ها و نهادهای یک جامعه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. اگر این رشته سست شود، همه چیز از برنامه‌ریزی‌های کلان گرفته تا ساده‌ترین تعاملات روزمره به مخاطره می‌افتد. تجربه جهانی نشان داده کشورهایی که سرمایه اجتماعی بالایی دارند، در عبور از بحران‌ها و پیشرفت جمعی موفق‌تر هستند.

در سال‌های اخیر، جامعه ایران نشانه‌هایی جدی از تضعیف این سرمایه مهم را تجربه کرده است. از تردید به اخبار رسمی گرفته تا نگرانی نسبت به راهبردهای کلان و ضعف مشارکت اجتماعی، نشانه‌های بحران به شکل‌های گوناگون خودنمایی می‌کند. گاهی یک اتفاق کوچک، کافی است تا امواج تردید به سرعت در جامعه گسترش یابد. نمونه‌ها کم نیستند: واکنش محتاطانه مردم به تصمیمات اجرایی، استقبال از شایعات در غیاب اطلاع‌رسانی شفاف، کاهش انگیزه برای مشارکت در امور جمعی، و حتی مهاجرت نخبگان و جوانان از سر ناامیدی.

اما چرا این بحران پدید آمد؟ بخشی از پاسخ را باید در حافظه جمعی جامعه جستجو کرد. تجربه‌هایی مانند عدم شفافیت و پاسخ‌گویی کافی در برخی حوزه‌های حساس، مواجهه با اخبار متناقض، کم‌رنگ شدن امید به اصلاحات بنیادین و همچنین بالا رفتن آسیب‌های اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، اعتیاد و فشار معیشتی. فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز با شتاب‌دهی به جریان شایعات و بدگمانی‌ها گاه سبب تعمیق بحران شده است.

با وجود گستردگیِ چالش، باید تأکید کرد که اعتماد اجتماعی یک دارایی از دست‌رفته و غیرقابل بازگشت نیست؛ برعکس، تجربه همین جامعه نشان داده که در بزنگاه‌ها، مردم ایران هنوز استعداد همدلی، گذشت، مشارکت و نوسازی اعتماد را دارند. نشانه‌های امید‌بخشی همچون جنبش‌های مردمی برای محیط زیست، حمایت از گروه‌های آسیب‌دیده، یا همکاری عمومی در شرایط بحرانی، حاکی از این است که ریشه‌های سرزندگی و اعتماد هنوز در عمق جامعه جاری است.

برای بازسازی این سرمایه، لازم است همه طرف‌ها—چه دولت و چه جامعه مدنی—دست به دست هم دهند. تقویت شفافیت در اطلاع‌رسانی، پاسخ‌گویی جدی مسئولان، اهمیت دادن به رسانه‌های مستقل و معتبر، حمایت از فعالیت‌های داوطلبانه و تشکل‌های غیر دولتی، و البته گسترش گفتگو در همه سطوح، ارکان بازآفرینی اعتماد اجتماعی‌اند. در نهایت، امنیت روانی و امید به آینده تنها با حضور فعال و اعتماد متقابل مردم و مسئولان معنا خواهد داشت.

اگر قرار باشد جامعه‌ای توانمند و پایدار داشته باشیم، باید دوباره به این سرمایه نامرئی اما حیاتی توجه کنیم؛ سرمایه‌ای که بازسازی آن نه کار یک روز، که دستاورد همراهی و تصمیم جمعی همه ماست.


< M >