یادداشت
پروین بابایی

شهرداری تبریز و معمای ساخت و ساز غیرمجاز:پیشگیری بهتر از درمان نیست؟

در حالی که صدای تخریب ساخت و سازهای غیرمجاز در تبریز می‌پیچد، این سوال در ذهن شهروندان نقش می‌بندد که چگونه بناهای چند طبقه از چشم تیزبین شهرداری پنهان می‌مانند؟ آیا این تخریب‌ها نشان از عزم جدی شهرداری است یا صرفاً پاک کردن صورت مساله؟
شهرداری تبریز و معمای ساخت و ساز غیرمجاز:پیشگیری بهتر از درمان نیست؟

چندی است که شهرداری تبریز اقدام به تخریب ساخت و سازهای غیرمجاز در سطح شهر نموده است.این اقدام نشان از عزم جدی شهرداری برای مقابله با هر گونه ساخت بنا بدون مجوزهای لازم دارد.

با این حال جای سوال همچنان باقی است که ساخت بناهای عظیم چندطبقه چگونه تا مراحل پایانی، از دید شهرداری پنهان می‌ماند؟ آیا قوانین بازدارنده کافی در این خصوص وجود ندارد؟ و یا فقدان و ضعف نظارت، و سهل‌انگاری در اجرای قانون، به افراد جسارت قانون شکنی می‌دهد؟ چرا که برخی افراد با این استدلال که با ساخت یک بنا، شهرداری و نهادهای نظارتی را در عمل انجام شده قرار داده و نهایتاً با پرداخت جریمه از چنگال قانون فرار می‌کنند، دست به ساخت و ساز در ابعاد مختلف از خرد و کوچک تا مجموعه‌های بزرگ می‌زنند. گاه نیز برخی تخلفات تا زمانی که شکایت خاص و یا نقل و انتقال ملک صورت نگیرد همچنان مسکوت و پنهان باقی می‌ماند و تنها کافی است چند ساعت به اداراتی مانند شهرداری و اسناد و املاک سر بزنید تا تعداد زیادی از گیر و دارهای اینچنینی را که در خصوص تخلف‌های مربوط به ساخت بدون مجوز ایجاد می‌شود از نزدیک مشاهده کنید؛ تخلفاتی که در زمان ساخت به شکل‌های مختلف نادیده گرفته شده است.

بر این اساس باید پرسید که آیا شهرداری تنها باید پس از اتمام یک بنا متوجه غیرمجاز بودن آن شده و با اقداماتی مانند تخریب، آن همه هزینه را با خاک یکسان نماید که مشخصاً افرادی در آن سرمایه‌گذاری نموده و به امید صاحب ملک شدن، ماه‌ها و بلکه سال‌ها هزینه و زمان صرف آن نموده‌اند؟ آیا نمی‌توان اقدامات بازدارنده و قوانین سفت و سخت‌تری برای اینکه افراد نتوانند از ابتدا دست به چنین کارهایی بزنند وضع نمود؟ و آیا شهرداری نهاد نظارتی مخصوصی که بتواند متخلفین را از همان ابتدا متوقف نماید ندارد؟

اینکه شهرداری دست روی دست بگذارد که یک ساختمان تا ده طبقه بالا رود و سپس با بلدوزر و بیل و کلنگ به جان آن بیفتد خود یک معضل بزرگ است که نشان می‌دهد شهرداری به علاج واقعه پیش از وقوع فکر نمی‌کند و برای درمان ریشه‌ای این بیماری چاره و تدبیری نمی‌اندیشد.

پس از طرح سوالات فوق، این پرسش نیز مطرح می‌شود که آیا سازوکارهای تشویقی برای ساخت و ساز قانونی و تسهیل فرآیند اخذ مجوز وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا شهرداری تنها بر جنبه سلبیِ برخورد با تخلفات تمرکز کرده است یا مشوق‌هایی نیز برای ترغیب شهروندان به رعایت قانون ارائه می‌دهد؟

همچنین لازم است بررسی شود که آیا هماهنگی و تعامل کافی بین شهرداری، سازمان نظام مهندسی، و سایر نهادهای مرتبط در زمینه نظارت بر ساخت و ساز وجود دارد؟ آیا این نهادها اطلاعات خود را به طور منظم تبادل می‌کنند و در صورت مشاهده تخلف، به سرعت و به طور هماهنگ اقدام می‌کنند؟

علاوه بر این، باید به نقش مردم و شهروندان نیز توجه کرد. آیا شهروندان در صورت مشاهده ساخت و ساز غیرمجاز، به شهرداری اطلاع می‌دهند؟ آیا سازوکاری برای دریافت و پیگیری گزارش‌های مردمی در این زمینه وجود دارد؟

به این ترتیب باید گفت اقداماتی مانند تخریب، به تنهایی نمی‌تواند افراد را از ساخت و ساز غیرمجاز منع نماید و برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی به هماهنگی و نظارت بیشتری نیاز است.

افزودن نظر
< M >